صفحه شخصی سعیده کنعانی   
 
نام و نام خانوادگی: سعیده کنعانی
استان: کرمانشاه - شهرستان: کرمانشاه
رشته: کارشناسی ارشد معماری
شغل:  دانشجو
شماره نظام مهندسی:  15-1-2-06931
تاریخ عضویت:  1390/05/19
 روزنوشت ها    
 

 سبک رنسانس بخش معماری

9

از اوایل قرن پاتزدهم میلادی تحولی عمیق در تمام زمینه های علوم مختلف و بخصوص در هنر اروپا بوجود آمد.که در این دوره رابطه میان هنر و دیانت که در دوره های پیشین پیوندی مستقیم و ناگسستنی داشت تا حدودی از هم گسست ، و تکیه هنر مندان بیشتر به جنبه های مادی و آرمانهای طبیعی خصوصا ((انسان))معطوف گردید.
هنرمندان بر این اهتمام ورزیدند تا ضمن رجعت به دوره باستان و احیای میرث فرهنگی هنر آنتیک یونان ، آرمانهای فرهنگی –هنری این کشور باستانی را به خدمت در آورند.در نتیجه دو نکته اساسی مورد توجه محققین و هنرمندان قرار گرفت که عبارتند از: ((انسانگرایی))و ((فرد گرایی)) دو عامل مذکور آرمانهای اصلی نهضت هنری دوره رنسانس محسوب میشود.پیرامون این دوره در فرهنگ غلامحسین مصاحب چنین میخوانیم: ((رنسانس عنوان دوره ای در تاریخ معماری و هنر است که در اوایل قرن پانزدهم میلادی در ایتالیا آغاز شد، و دامنه آن در سایر ممالک اورپایی توسعه یافت ، و در دوره ممالک مختلف کمابیش تا قرن هیجده میلادی رواج داشت. نهضت اومانیسم عهد رنسانس با تحولات عظیمی در معماری و هنر اروپا همراه بود.این تحولات که به سبب باز جستن شیوهای معماری و هنر کلاسیک روی داده بود، در ایتالیا آغاز شد، و تکامل یافت و آنجا به سایر کشورهای اروپا نفوذ کرد.تحولات هنری دوره رنسانس به سه مرحله تقسیم شده است : مرحله اول حدود (1420-1500 میلادی)که در فلورانس آغاز گردید، مرکز اصلی آن فلورانس ، میلان و و نیز است .مرحله دوم حدود (1500-1580 میلادی )که دوران اعتلا یا دوره ((کلاسیک)) نامیده شده و مرکزیت آن شهر رم است.مرحله سوم حدود (1580-1780 میلادی ) که دوره سبکهای باروک و روکوکو است.
پایه های نقاشی این عهد توسط ایتالیایی جیوتو بنا گردید. او از هنرمندانی بود که آثار معماری و نقاشی خود را ، با صبغه ای مذهبی و تکیه بر تصاویر انسانی بوجود میآورد.((جیوتو سعی مینمود تا حالات گوناگون عاطفی و احساسی را در طراحیها و چهره های مذهبی به نمایش در آورد ،و از سبک متداول آن زمان ، یعنی بیزانس سر باز زده ، و رئالیسمی نوین در زمینه طراحی و نفش تصویر انسانی بوجو آورد .وی نخستین هنر مندی است که عملا بر مسئله اهمیت فرد-در رابطه با حوادث و رویدادهای جهان واقع –تاکید مینماید و صحه میگذارد))
انسانگرایی و رئالیسم قرن پانزدهم میلادی ، افکار رامتوجه ایده هایی کرد که اگرچه با اصول عقاید کلیسا مغایرت داشت اما با تعالیم کلاسیک با ستان ،یعنی هنر و فلسفه یونانی –رومی ، تطبیق میکرد. همچنین در زمینه هنر ضرورت مطالعاتی عمیق پیرامون هنر دوره کلاسیک احساس میشد ، در نتیجه هنرمندان بر تلاش خود جهت دستیابی به معیارهایی جدید افزودند. نقاشانی مثل پی رو –دلا فرانچسکا و بوتی چلی که بر خلاف نقاشان نقاشان گذشته که بر طرح فرم تاکید میکردند، به رنگ اهمیت بیشتری میدادند که این همان ارزشی است که در اواخر قرن پانزدهم توسط نقاشان امپرسیونیت بعنوان هدف اصلی مورد توجه قرار گرفت.
ایتالیای اواخر قرن پانزدهم را میتوان مرکز نشو و نمای هنر رنسانس خواند.در این عصر سه هنر مند بزرگ بر صحنه تاریخ نقاشی ظاهر شدند که عبارتند از : لئو ناردو دواینچی و میکلانژو رافائل . که این سه نفر هنر دوره رنسانس را به بالاترین درجه از عظمت و غنا رساندند.
در دوره رنسانس ، نقاشی از معماری و مجسمه سازی پیشتاز شد. در نتیجه این سبقت ، نقاشان متعددی در کشورهای مختاف اروپایی دست به فعالیت زدند.
آثار نقاشی دوره شکوفایی رنسانس ، بر اساس اصلی دقیق ترسیم میشدند.این اصل عبارت از بنا کردن همه عناصر شکل دهنده تابلو بر اساس مثلث یا هرم .با رعایت کردن این اصل ساختمان تابلو از استواری و ایستایی ویژه ای برخورد میشد.نقاشان در بنا کردن ترکیب بندی تابلو هایشان سعی میکردند تا اثر خود را-همانند معماری و پیکر تراشی یونان –منطبق بر نسبتهای ریاضی ، استوار نمایند.چنانکه آثار نقاشی فرانچسکا ،لئو ناردو ،رافائل از این خصوصیت برخوردار هستند.سپس از ابتدای قرن هفدهم در مقابل این نوع اندیشه ساختمانی ،اندیشه دیگری برای ترکیب بندی تابلو مرسوم شد و به جای ترکیبهای بسته ، آرایش دیگری مورد توجه قرار گرفت .در نوع جدید خطوط ،سطوح و به طور کلی عناصر تشکیل دهنده تابلو دارای پویای و فضای پر تحرکی بودند . از این به بعد هنر مندان به جای روش عقلانی منطبق شده بر ریاضیات ،آزادی عمل بیشتری برای خود قرار دادند و بصورت غریزی و گاهی حتی سمبلیک ،نبوغ خود را به معرض نمایش در آوردند. آثاری که به روش اخیر به وجود آمد تحت عنوان شیوه ((باروک)) نامگذاری شده است و ((باروک شیوه ای بود که در مقابل سبک کلاسی سیسم رنسانس بوجود آمد. این شیوه ابتدا در ایتالیا و سپس در کشور های کاتولیک مذهب اروپایی مورد توجه قرار گرفت .از خصوصیات مهم باروک میتوان آزادی انتخاب شکل ، فرم و افراد در تزیین اثر را نام برد.
نقاشیهای رنسانس در اروپای شمالی بر خلاف ایتالیا ، از غنای عاطفی و تخیلی برخوردار بود .این امر را میتوان با توجه به روحیه دورنگرای مردم آن سرزمین درک نمود.آثار نقاشان اروپای شمالی بر اساس ایمان و اعتقادات اصلاح شده اصول مسیحیت قرار داشت و از این نظر دارای ارزشهای بود که به نوبه خود میتوانست با هنر مترقی رنسانس ایتالیا برابری کند.
در فرانسه نیز رشد و شکوفایی هنر دوره رنسانی در اواخر قرن هفدهم انجام پذیرفت که با به وجود آمدن نقاشانی که بیشتر به رنگ توجه میکردند تا طرح، باعث به وجود آمدن سبک (روکوکو) شد که دراین سبک منحصربه نقاشی نبود و درسایر زمینه های هنر خصوصا در معماری و مجسمه سازی نیز به صورتی اغراق آمیز متجلی گردید.(روکوکو از کلمه فرانسوی به معنی قلوه سنگی که با آن غارهای مصنوعی را تزیین میکرده اند،گرفته شده است )
روکوکو برخلاف مفهوم لغوی اش هنراشرافیت بود، و طبقات مرفه جامعه صاحبان و سفارش دهندگان اصلی این هنر محسوب میشدند. پرده ها و قالیهای پر نقش و نگار تالارهای پذیرایی ، تزیینات اغراق آمیز قسمتهای داخلی سالنها و تمایل به تصاویر عریان ار خصوصات هنر روکوکو میباشد.

چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 10:01  
 نظرات    
 
سید ابراهیم موسوی نژاد 17:42 چهارشنبه 28 تیر 1391
0
 سید ابراهیم موسوی نژاد
جالب بود
مائده علیشاهی 11:58 پنجشنبه 29 تیر 1391
0
 مائده علیشاهی
ممنون عزیزم